به کجا چنین شتابان...

زندگی ام پر شده از لحظاتی که میدانم چه میخوام ولی نمیدانم چگونه ؟ گاهی شاد و امیدوارم گاهی ناامید و خسته از همه چیز... اما خوب میدانم که زندگی با همه سختی هایش ماندنی نیست و میگذرد ؛وهمه این دل نگرانی میشود روزی یه خاطره خوب وبد. اما راستی به چه قیمتی؟ چیزی به قیمت روزهای جوانی رفتن گران است در حسرت آرزوهایت نگریستن وتمام وجودت پر از غم سنگین و به کسی نتوان گفتن همه نفس هایت را میگیرد ... و دوباره به خودت میایی ومیگویی هیچ چیز محال نیست آنچه دنبالش هستم به دست خواهم آورد. کم می آورم خسته میشوم اما دوباره شروع میکنم...